معنی تمدن آسیایی

حل جدول

تمدن آسیایی

آکد


تمدن کهن آسیایی

آکد

اکد


تمدن

شهرنشینی، مدنیت

لغت نامه دهخدا

تمدن

تمدن. [ت َ م َدْ دُ] (ع مص) تخلق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و همجیه و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت. و گویند مولده است. (از اقرب الموارد). در شهر بود باش کردن و انتظام شهر نمودن و اجتماع اهل حرفه. (غیاث اللغات) (آنندراج). اقامت کردن در شهر. (از ناظم الاطباء). شهرنشینی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مجازاً تربیت. ادب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تربیت. (ناظم الاطباء).


سنگ آسیایی

سنگ آسیایی. [س َ] (حامص مرکب) سنگ آسیا بودن:
تو را بس باد ازین گندم نمایی
مرا زین دعوی سنگ آسیایی.
نظامی.
رجوع به ماده ٔ قبل شود.

فرهنگ معین

آسیایی

(ص نسب.) منسوب به قاره آسیا، اهل قاره آسیا (یکی از پنج قاره کره زمین).


تمدن

(مص ل.) شهرنشین شدن، (اِ.) همکاری مردم یک جامعه برای ترقی و پیشرفت. [خوانش: (تَ مَ دُّ) [ع.]]

کلمات بیگانه به فارسی

تمدن

شهریگری

فارسی به ایتالیایی

تمدن

civiltà

فرهنگ عمید

تمدن

شهرنشین شدن،
خوی شهری گزیدن و به اخلاق مردم شهر آشنا شدن،
زندگانی اجتماعی، همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم ساختن اسباب ترقی و آسایش خود،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تمدن

شهرآیین، شهریگری، شهرآیینی، پیشینه، فرهنگ، شهرگانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تمدن

شهرنشینی، مدنیت، ثقافت، فرهنگ، فرهیختگی، شهرنشین‌شدن

فارسی به عربی

تمدن

ثقافه، حضاره

فرهنگ فارسی هوشیار

تمدن

شهر نشین شدن، خوی شهری گزیدن و با اخلاق مردم شهر آشنا شدن

معادل ابجد

تمدن آسیایی

586

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری